فرنیکفرنیک، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

یک زندگی

چگد (چقدر) حرف زدیم ها

  اومدم مهد دنبالت، (وقتی تو ماشین می شینی اولین کاری که می کنی اینه که کیفت رو باز می کنی و شکلاتی که مربیت تو کیفت گذاشته بر می داری و می خوری. بعد هم یه چیزایی تعریف می کنی). دیروز کلی حرف زدی و آخرش گفتی: چگد (چقدر) حرف زدیم ها. این کتاب های clifferd هم که شده دردسر. مرتب می یاری و می گی بخون. یا خودت می خونی. وقتی برات می خونیم، از لهجمون هم ایراد می گیری. می گی: نه این می شه.( بعد هم خودت تکرار می کنی).   مامان خوب من هم که همین رو گفتم.  بچه جون خودت چی: به عقب می گی: عبق. جمله های فارسی رو هم که همیشه 2 بار تکرار می کنی. دفعه اول یه چیزی می گی که خودت هم نمی فهمی. ولی دفعه دوم سعی می کنی اصلاحش کنی.  &...
17 فروردين 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یک زندگی می باشد